ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام خوبید دوستان امروز می خوام براتون یه خطره از سربازی بنویسم
یادمه ۲۸/۶/۸۶ بود ۲۸ روز بود رفته بویدم تو پادگان سربازیمون شروع شده بود
از اونجایی که من وزنم زیاد بود و تنبل بودم فرمانده به من گفت
کاری نمی خواد بکنی برو بخواب فقط موقع سحر و افطار با دو نفر برین غذا از آشپزخانه
پادگان تحویل بگیریدما فقط اجازه داشتیم توی سالن تحویل غذا بریم جلوتر اجازه نبود
اون روز تصمیم گرفتم من ۱ ساعت زودتر برم غذا تحویل بگیرم
نشسته بودم یکی از اون آشپزها گفت چرا اینجایی بیا بریم تو رفتیم تو
چشمتون روز بد نبینه دوتا دیگ پر از سیب زمینی دو نفر با پا رفته بودن توی دیگ
داشتن سیبزمینی ها رو با پا می کوبیدند جای گوشت کوب بود
بد همنطور که داشتن با پا توشون می رفتن تخم مرغ و نمک و فلفل و ادویه رو مخلوط کردن
بعد با قاشق می ریختن توی روغن تا سرخ بشه
من دیگه غذا نخوردم فقط نون می خوردم تا اینکه رفتیم مرخصی ۲۴ ساعته با خودم کنسرو آوردم
این از کوکو سربازی
سلام
راست نوشتی یعنی اینجوری بوده -با پاااااااااااااااااااا
وای آخی بیچاره شما پسرا که باید برید سر بازی!!!!!!!!!!!!!!
خوش به حال خودم که دخترم سربازی هم نمی رم کچل هم نمی شم دلت بسوزههههههههه
واااااااااااااااااااااای؟؟؟؟!!!!!!!!
این که خیلی نامردیه
نمیدونم چی بگم؟ فکر کنم داره حالم بهم میخوره!!!!!!!
اااااااااااااااااییییییییییییییی!!
واقعا با پا؟!
خسته نباشن واقعا!
با سلام و عرض ادب
خسته نباشی
خوبی
طاعات قبول
میگم نپرسیدی چرا این جوری با پا سیب زمینی را له میکنن
بیچاره سر بازها
به قول مریم خوب شد سر بازی نداشتیم
سلام خوبین؟ خیلی ممنون که خبر دادین بیام.
در مورد اسم جن گیران هم باید بگم که اسمشو داداشم و دوستش تو کافی نت انتخاب کردن و من هیچ نقشی نداشتم اونام در مورد این موضوع گفتن که پرشین بلاگ هر اسمی میدادن قبول نمی کرده و وقتی این اسم رو ثبت می کنن قبول می کنه و منم به نشانه احترام به اونا اسمشو تغییر ندادم به نظرم اسمش باحال بود.
مطلبتون هم خیلی باحال بود.
امریکا اگه بدونه ملت ما چه نوآوریهایی می کنن به نظرتون چی کار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام داداش ...خوبی؟؟
مطلبت خیلی جالب بود...و جالبتر اینکه دختر خانوم های وبلاگت همشون گفتن آخ و بیچاره پسرا و خوش به حال ما دخترا...
ولی نه !...اینها همه ئخاطراتی هستن که توی دل ما ماندگار میشه...شاید من کم از این صحنه ها ندیدم و برام خیلی جذاب بوده و یا عبرت انگیز و گاهی موجب خنده و گاهی هم ...
از زندگی باید درس گرفت و هر چیزی رو به چشم دیگری نگاه کرد...و حالا این ماجرا !
سیب زمینی...پاهای روی اون...غذای دست جمعی..چی متوجه میشی..!..
درسته اولش خنده ولی بعدش متوجه میشی سرباز خونه...نداشتن بهداشت..کم کاری مسولین..
یا علی...
سلام ... [نیشخند]
خوبی؟ [نیشخند]
ما آپ شدیم اونم چه اپی [نیشخند]
موضوع : گدا یا پولدار ؟ [تشویش][ناخوش]
نویسنده : شهاب تنها [نیشخند][بوسه]
بهمون سر بزن ... خوشحال میشیم .. سر نزنی ناراحت میشیم ... [نیشخند]
نصف شبی حالم بد شد
خدا صبرتون بده
ای واااااااییییییی
چه چندش!!!
پاهاشون رو شسته بودن؟
سلام محمود جان ممنون خبرمکردی و ممنون از خاطرتت من سربازی نرفتم ولی نسبت به چیزایی که من از دوستام شنیدم چیزی نبود
دوستای من تو سرد خونه گوش دیدن با مهر شاه برو واسه خودت یعنی چی
امان از روزی که اجادسا بره سربازی و کچل کنه چه بشودانده خنده میشم
بازم ممنون عزیزم موفق باشی و سبز و شاد
سلام
من اگه بودم با اشتهای بیشتری می خوردم.
حتما پاشون را شسته بودن دیگه....
چه عیب داره مگه؟
سلام عزیزم..خوبی محمد جان؟؟
بروزم داداش مهربونم...منتظر حضورت هستم...
داداش عزیزم میدونم شما محمود هستی...معذرت ؛؛ و؛؛ جا افتد
سلام دوست من
من سربازی نرفتم و معاف شدم ولی دوره هایی رو دیدم که بدتر از این دوره های سربازیه .
سربازی رو برای این گذاشتن تا ما در آن ساخته بشیم و در مواقعی که اجنبی به کشورمون حمله کرد اونو سرجاش بشونیم .
پس بهتر بود که می خوردید تا الان از این حالت بد دلی نسبت به این نوع خوراکی ها بیرون می آمدید .
می دانستید که آقا امام حسین (ع) و یاراشون در دشت کربلا چی خوردن و نوشیدن ؟
ما باید برای همه شرایطی خودمونو آماده کنیم .
وبلاگ زیبایی دارید . بهتون تبریک می گم ذ
خیلی خوش ذوق و سلیقه هستید .
موفق و شاد باشید
واااااااای چه چندش
حالم به هم خورد
حکایت این لواشک ها شده ....
راستی بدو بیا که آپیدم
سلام به روزم منتظرتم
من خدا را دیدم
خوب فکر میکردی برا اونهمه آدم با گوشت کوب برقی سیب زمینی ها رو می کوبن ...
شما آقایون حقتونه برید سربازی تا بیاید و قدر مادر و همسرتون رو بدونید ...
به دل نگیری ...
یعنی نمی دونستی؟؟؟
فکر نکن جاهای دیگه که غذا می دن خیلی بهداشتی تر از اونی که دیدی تهیه می شه.
مثلاْ اون کنسروهایی رو که با خودت بردی بهتر تهیه شده!!!
دارم شروع میکنم
واستا
سلام
چه غیر قابل باور!
حالا قبلش پاهاشونو شسته بودن یا ....
فکر نمی کنم
سلام
احتمالا پاهاشون رو تمیز شسته بودن
با بهترین شوینده ها
مرسی که به وبلاگم اومدی
تو وبلاگت از خودت چیز زیادی ننوشتی
نگفتی ماهشهر چیکار میکنی
سلام
وای وای .... چیه انتظار داری دل بسوزونم نخیر هم حقتون همینه
همه جا رو گرفتین هی می گین من مردم... این مردونه اس... زندگی رو مردا می چرخونن....
نوش جونت گوشت بشه به تنت
اشکال ندارن انشالا قبلش ژاهاشون رو شسته بودن
شاد باشی