ماهی تنها

تقدیم به همه دوستانی که دوسشون دارم و دوستم دارند

ماهی تنها

تقدیم به همه دوستانی که دوسشون دارم و دوستم دارند

داستان شکار عقاب

سلام ما بچه های آبادان عاشق رنگ زردیم ولی براتون با آبی می نویسوم 

اگه کلمه ای نتونستین بخونین غلط نیست با زبون آبادانی نوشتوم  

مو می خواستوم بروم شکار عقاب از اونجایی که اسلحه نداشتوم نه مملی دست قشنگ سنگ انداختن و تناف انداختنش حرف نداره گفتیم بریم با تناف عقاب بگیریم رفتیم تو جاده آبادان خرمشهر یه عقاب دیدیم مملی تناف انداخت دور گردن عقاب حالا  مملی بکش  عقاب بکش مملی بکش عقاب بکش خلاصه مملی گفت محمود بیا کمک حالا مو مملی می کشیدم عقاب مملی می کشید خلاصه سرتونه درد نیاروم عقابه کشیدیم پایین یه چاقو میوه خوری برداشتوم امدوم سرشه ببرم همیطوری تو چشمام نگاه می کرد اینقدر دلم سوخت سیش گفت محمود تونی گفتم تو مونه از کجا می شناسی گفت بابا تمام عقابه  دنیا تونه می شناسن گفت این نامه هست بسته به پام انجلینا جولی داده برا تو بیاروم بازش کردم دیدم شمارشه برام نوشته با ایرانسلوم شمارشه گرفتم هنوز دوتا بوق نخورده بود گفت جواد تونی گفتم تو مونه از کجا می شناسی گفت بابا همه بازیگرای دنیا تونه می شناسن و.... 

منتظرادامه داستانای مو باشید. 

نظرات 3 + ارسال نظر
شهاب مجیبی جمعه 22 آذر 1387 ساعت 20:35 http://harji.persianblog.ir

ایول قشنگ بود

زینب جمعه 22 آذر 1387 ساعت 23:24 http://raazbaran.persianblog.ir

سلام.
پس وبلاگو تازه راه انداختی. جالبه. من که کلی خندیدم.
این شخصیتها دوستهاتند؟
منو لینک میکنی؟
من هم فردا از محل کارم لینکت میکنم. ببینم چه کار میکنی با وبلاگ نویسی.

زینب شنبه 23 آذر 1387 ساعت 23:19 http://raazbaran.persianblog.ir

سلام.
ممنون از لینکت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد